چرا ذهن ما انسان ها بیشتر به موارد منفی گرایش دارد؟!!!
مغز آدمی به صورتی تکامل یافته است که به نحوی فکر میکند که باعث ایجاد رنج های روانی میشود .اگر به عصر حجر برگردیم حدود ۲۰۰ هزار سال پیش زندگی برای اجداد غار نشین ما بسیار خطرناک بود، بنابراین اگر غار نشینان میخواستند زنده بمانند ذهنشان به ناچار دائما به دنبال مواردی میگشت که میتوانست به آنها آسیب یا صدمه بزند و اگر ذهن افراد غار نشین در پیش بینی،تشخیص و فرار از خطر خوب عمل نمیکرد چه اتفاقی برایشان می افتاد؟ تنظیمات پیش فرض ذهن افراد غار نشین در درجه اول امنیت بود و ما در دنیای مدرن این ویژگی را به ارث برده ایم ذهن مدرن ما ،به طور دائم به ما در مورد چیزهایی که میتوانند به ما آسیب یا صدمه بزنند هشدار می دهد .ذهن غار نشین میگوید: مراقب باش! ممکن است یک خرس در آن غار باشد ! ممکن است خورده شوی! مراقب باش اون سایه ای که در افق دیده میشود میتواند دشمنی از قبیله دیگر باشد ! ممکن است با نیزه تو را بزند ! ذهن مدرن نیز بدترین ها را پیش بینی میکند و از هر چیزی که باعث ترس شما شود اجتناب میکند و به اشکال مختلف مضطربتان میکند .به روزهای غارنشینی برگردیم،اگر شما در مواجهه با خرس و گرگ زنده می ماندید یادآوری آن موضوع برایتان مفید واقع میشد .برای ذهنتان مفید بود که وقایع گذشته را یادآوری و مرور کند تا به خاطر بیاورد چه کردید که دفعه قبل زنده ماندید تا برای دفعه بعدی بهتر آماده باشید اما در دنیای مدرن ما خاطرات درد آور را بارها و بارها مرور میکنیم و دوباره آنها را در ذهنمان مرور میکنیم حتی اگر نکته مفیدی از آن یاد نگیریم،یا درس لازم را خیلی قبل از آن گرفته باشیم .در دوره عصر حجر به عنوان یک فرد غار نشین شما بایستی به گروه تعلق داشته باشید اگر تنها باشید به زودی خواهید مرد ، بنابراین ذهنتان شما را با افراد دیگر گروه مقایسه میکند آیا من به این گروه تعلق دارم؟ آیا به اندازه کافی کمک میکنم؟ آیا از قوانین تبعیت میکنم؟ آیا کاری میکنم که به خاطر آن من را از گروه بیرون بیاندازند؟ا لان در زندگی مدرن،ما همیشه خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم اما مساله اینجاست که دیگر ما در یک گروه کوچک قرار نداریم .امروزه گروه ما بسیار بزرگ است.این مقایسه دائمی، ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن،طرد شدن،وصله ناجور بودن و به اندازه کافی خوب نبودن را در ما بشدت افزایش میدهد. ذهن اجداد غار نشین میگوید: تو به غذای بیشتری نیاز داری ، به آب بیشتری نیاز داری ، به خانه بهتری نیاز داری. افراد غار نشینی که به این شیوه فکر میکردند طولانی تر عمر میکرند و بیشتر تولید مثل میکردند. متاسفانه در دنیای مدرن این امر خود را به عنوان حرص و طمع ، نارضایتی ، آتش شدید ، خواستن زیاد نشان میدهد که هیچگاه کفایت نمیکند ، من بیشتر، بیشتر، بیشتر، میخواهم و حتی اگر همه اینها به تنهایی بد نباشند الگوهای تفکر مربوط به عصر حجر توسط سرعت و پیچیدگی دنیای مدرن تشدید میشود. وجود سراسیمه ما از تکلیفی به تکلیفی دیگر میشتابد که برای این وظایف پایانی وجود ندارد. بنابراین اگر ذهنتان مانند تمام ذهن های دیگر شروع به این کار های بی فایده کرد به یاد داشته باشید که چیز غیر طبیعی یا نقصی وجود ندارد و تعمدا قصد دشوار کردن زندگی شما را ندارد او فقط شغلی را که بر اثر تکامل بر عهده او گذاشته شده را انجام میدهد. اینکه تلاش کند شما را در امنیت نگاه دارد و از درد رها کند.
دیدگاهتان را بنویسید